Web Analytics Made Easy - Statcounter

صدای ایران_به ظاهر، آرام به نظر می رسید و گاهی به چشمان قاتلی می نگریست که در کنارش قرار داشت و هراسان و وحشت زده به این سو و آن سو چشم می دواند تا شاید چاره ای برای رهایی از مجازات (اعدام) بیابد.


در این هنگام بود که از پشت شیشه های اتاق نگاهش در نگاهم حلقه شد. برای اولین بار لبخندی زد و سری تکان داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گویی تاکنون در عالمی زندگی می کرد که پای هیچ انسانی به خاک آن نرسیده بود و هیچ جنبنده ای در آن یافت نمی شد! و حالا آشنایی در برابرش قرار داشت.

او درحالی که مرا با نام کوچک خطاب می کرد، گفت: همان خبرنگاری هستی که قبلا فقط با تو مصاحبه کردم! ... بدون آن که فرصت را از دست بدهم پرسیدم، ملاقاتی هم داشتی؟ گفت: نه به کسی زنگ زدم و نه کسی تاکنون به دیدارم آمده است!

یعنی در این سه سال و چند ماه که در زندان بودی، هیچ کدام از بستگان یا دوستانت به ملاقات تو نیامده اند؟ نه!

عادت داشت پاسخ های کوتاه بدهد! کمتر سخن می گفت و من هم می دانستم که باید با ترفندهای خبرنگاری او را وادار کنم تا پاسخ سوالاتم را بدهد! به همین دلیل بی درنگ پرسیدم:

پس این همه آدمکشی آن هم به خاطر «رفاقت» هیچ و پوچ بود؟

نه! دیگران را نمی دانم ولی من همه چیزم را پای رفاقت گذاشتم! ...

روزی که دستگیر شدی فقط به دنبال این بودی که بفهمی چه کسی تو را لو داده است. خوب به خاطر دارم به من گفتی اگر بفهمم چه کسی مرا لو داده است، او را حتی در زندان هم می کشم! بالاخره در این مدت متوجه شدی چه کسی تو را لو داده است؟

 با تعجب نگاهم کرد، گویی این موضوع را به کلی فراموش کرده بود! با حرص وولع خاصی گفت: کی بود؟ جان من بگو! تو می دانی؟

چند بار خواستم به این قاتل بی رحم بگویم همان کسانی که تو برای رفاقت با آن ها آدم می کشتی، تو را بازیچه خودخواهی هایت کرده بودند و با تعریف و تمجیدهای چاپلوسانه کاری کردند که جان چند انسان بی گناه را گرفتی و امروز ... اما سکوت کردم؛ با او که در پای چوبه دار بود، سخنی نگفتم اما شاید این جملات درس عبرتی باشد برای آنانی که مدعی می شوند همه چیز را باید پای «رفاقت» گذاشت!...

بی درنگ سوالاتم را تغییر دادم و پرسیدم پشیمانی؟

خیلی خونسرد و آرام گفت: نه! اصلا!

اگر به سال های گذشته بازگردی، از مسیر آدمکشی برمی گردی؟

نه! باز هم به همین جا برمی گردم! یعنی آدم می کشم!

خلافکاری هایت را از همان سال 84 آغاز کردی؟

نه! از سال 82 زمانی که در یکی از مراکز دولتی کار می کردم.

اما گفتی سال 84 پس از دستبرد مسلحانه به طلافروشی در باخرز روانه زندان شدی؟

بله! قبل از آن در سال 82 با سلاح به سوی مردی شلیک کردم که لباس سنتی یکی از استان های جنوبی کشور را به تن داشت. به همین دلیل هم از کارم اخراج شدم البته قبل از آن هم خلافکاری داشتم!

هیچ کدام از افرادی که تاکنون به قتل رسانده ای، می شناختی؟

نه! من فقط نشانی آن ها را از دوستانم می گرفتم. اگر کسی می گفت فلانی قلدری می کند و به من زور گفته است، برای روکم کنی او را می کشتم!

در مصاحبه قبلی گفتی اگر دستگیر نمی شدی چند نفر دیگر را هم می کشتی؟ حالا می توانی نام آن افراد را بگویی؟

حالا که تا چند دقیقه دیگر اعدام می شوم! چه فایده ای دارد؟ ولی اگر دستگیر نمی شدم باز هم دست به آدمکشی می زدم. قبلا هم که گفتم من معتاد به آدمکشی هستم! و برای دیگران انتقام می گیرم...

لحظات اجرای حکم فرا رسیده بود و ماموران بدرقه قصد داشتند «پلنگ سیاه» را پای چوبه دار ببرند! در حین انتقال به محل اعدام در کنارش قرار گرفتم و برای آخرین بار پرسیدم: برای خانواده ات حرفی نداری؟ با حالتی تمسخرگونه نگاهم کرد و گفت: کدام پدر و مادر؟ احساس کردم دل پردردی از خانواده دارد و ریشه تبهکاری هایش نیز به خانواده باز می گردد. اگرچه در مصاحبه هنگام دستگیری گفته بود: پدر و مادرم فوت کرده اند!

بی درنگ سوال کردم به افرادی مانند خودت که مسیر خطایی را در پیش گرفته اند، چه می گویی؟ و او در حالی که به چوبه دار نزدیک شده بود، گفت: آن ها هم مانند من نصیحت پذیر نیستند! اگر نصیحت گوش کنند که راه غلط نمی روند!

و با این جمله طناب دار بر گردن گانگستر مخوف قرار گرفت. او برای لحظاتی چشمانش را بست و در افکار خودش غرق شد، گویی به همه انسان های بی گناهی می اندیشید که جان آن ها را گرفته بود و حالا باید تقاص پس می داد. دمپایی ها را از پایش بیرون انداخت و دوباره به قاتلی چشم دوخت که قرار بود در کنار او قصاص شود اما آن قاتل وحشت زده به اولیای دم التماس می کرد و فریاد می زد اشتباه کردم، غلط کردم...

و لحظاتی بعد در حالی طناب دار با مهلت یک ماهه اولیای دم از گردن قاتل مرد میوه فروش باز شد که برای آخرین بار نگاهم در نگاه «پلنگ سیاه» گره خورد و او بر دار مجازات جان سپرد.

شایان ذکر است گانگستر مخوف معروف به «پلنگ سیاه» پس از دستبرد مسلحانه به یک طلافروشی در باخرز به مدت 8 سال در زندان به سر برد و پس از آزادی از زندان در سال 92 فردی را در تربت جام به رگبار بست و سپس در اردیبهشت سال 97 دو جوان را در اطراف میدان تلویزیون مشهد با شلیک گلوله به قتل رساند و چند روز بعد توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در حالی دستگیر شد که به تبهکاری های دیگری نیز اعتراف کرد.

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: اعدام زندان مشهد خلافکار گانگستر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۸۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات جدید از دادگاه پسر معاون اول سابق قوه قضائیه که اعترافات خود را پس گرفته بود

به گزارش خبرآنلاین، جلسه رسیدگی به اتهامات پرونده فساد فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه به ریاست قاضی فرخ‌نیا برگزار شد.

فارس در خبری نوشت: جلسه رسیدگی به اتهامات پرونده فساد فرزندان معاون اول سابق قوه قضاییه روز ۱۶ اردیبهشت به ریاست قاضی فرخ‌نیا برگزار شد. در ابتدای این جلسه ریاست دادگاه نسبت به استفاده از الفاظ رکیک و فحش از سوی برخی از متهمان تذکراتی را ارائه کرد.

در ادامه جلسه متهم (س.م.ح) از قاضی خواست تا اساس را بر برائت وی قرار دهد و مدعی شد با توجه به دفاعیاتی که در جلسات قبلی از خود داشته، باید تبرئه شود! وی همچنین مدعی شد که سلول‌های انفرادی اسرائیل را هم دیده و در بخشی از سخنانش به مقایسه زندان‌های ایران و اسرائیل پرداخت! همچنین اتهاماتی و الفاظی را به ضابطان قضایی پرونده و بازپرس نسبت داد.

همچنین وکیل متهم (س.م.ح) هم ادعاهای وکلای قبلی مبنی بر بی‌اعتبار بودن اقاریر متهمان تکرار کرد و از قاضی خواست تا دستور پس دادن وسایل الکترونیکی متهم را بدهد. وی همچنین پول‌های اخذ شده از سوی موکلش را هدیه و هبه دانست که به درخواست متهم به حساب افرادی مانند خواهرزاده، دختر و یا برخی در خارج از کشور واریز شده است و به این ترتیب نتیجه گرفت که این مبالغ رشوه برای اعمال نفوذ نبوده و تنها هدیه‌ای در قبال مشاوره‌های (س.م.ح) بوده است.

در ادامه این جلسه نماینده دادستان اعلام کرد که ادبیات سخیف و هتاکانه نسبت به بازپرس و ضابطان قضایی در شکایاتی دیگر پیگیری خواهد شد و همه مطالب درج شده در کیفرخواست، اسنادی را به پیوست خود دارند. وی در خصوص اتهام پول‌شویی (س.م.ح) هم گفت: این اتهام محرز بوده و بخشی از پول‌ها به حساب افرادی رفته که محکوم به نفاق هستند.

به گفته نماینده دادستان این متهم در ملاقات با همسر و فرزندش به آنها گفته به دفتر یوسف‌آباد رفته و به آن‌ها بگویند که (س.م.ح) دیگر بریده است!نماینده دادستان درخصوص نفوذ (س.م.ح) در پرونده ورزشگاه شهدای قیطریه هم گفت: رای این حکم قطعی نبوده و پس از ماده ۴۷۷ با تجویز اعاده دادرسی این پرونده در دیوان عالی کشور به جریان افتاده است.

نماینده دادستان به اعترافات دیگر متهم(س.م.ح) اشاره کرد و گفت: این متهم در اقاریر خود گفته که از روزهای اول پیگیری این پرونده به فرزند اول معاون سابق قوه گفته که هوای او را داشته باشد و او هم از خجالت آن‌ها درخواهد آمد.

نماینده دادستان در خصوص انکار ادعای نفوذ توسط متهم (س.م.ح) که یک قاضی بازنشسته است گفت: این متهم بارها مدعی شده که دوستانی از مقامات دارد که اگر از آنها درخواستی داشته باشد، خودشان یا خانمشان یا فرزندانشان پیگیر درخواست وی می‌شوند.

نماینده دادستان همچنین گفت اسناد حاکی از آن است که متهم در ازای دریافت سکه، ارز، دلار و ... در پرونده‌های ابر بدهکار بانکی به نام رستمی صفا و ورزشگاه شهدای قیطریه اعمال نفوذ کرده است. در ادامه اسناد پول‌پاشی متهمان و دادن رشوه به نمایش در آمد.همچنین صوت‌هایی از فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه پخش شد که به (س.م.ح) این اطمینان را می‌دادند که کارها و کارشناسی‌ها در حال پیگیری است.

در ادامه یکی از اهالی منطقه قیطریه به ایراد سخنانی پرداخت و اذعان کرد: برای تخلیه ورزشگاه شهدای قیطریه به زور متوسل شده و زنان و کودکان و مردانی که به اقامه نماز صبح پرداخته بودند را با کتک بیرون راندند.

به گفته نماینده دادستان در پرونده ورزشگاه شهدای قیطریه، ۶ میلیارد سهم متهم ه.ن و ۵ و نیم میلیارد سهم (س.م.ح) برای اعمال نفوذ بوده است؛ قیمت کارشناسی ورزشگاه در آن زمان ۷۰۰ تا ۹۰۰ میلیارد بوده که سهم فرزندان معاون اول سابق قوه، ۲۰ درصد یعنی معادل ۱۴۰ میلیارد تومان بوده است. (پیامک‌ها پخش می‌شوند)

نماینده دادستان همچنین به زد و خورد دوتن از متهمان در روز تخلیه ورزشگاه با مردم عادی پرداخت و گفت: فرزند معاون اول سابق قوه با پدرش تماس می‌گیرد و وی به آنها می‌گوید به هر قیمتی هست در آنجا باشید تا حکم اجرا و ورزشگاه تخلیه شود و بعد از اجرای حکم، متهم (س.م.ح) به فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه مقادیری سکه پرداخت می‌کند. (صدای فرزند کوچک معاون قوه پخش می‌شود)

نماینده دادستان پرداخت وجوه نقد چند ده میلیاردی از سوی فرزند ابربدهکار بانکی به (س.م.ح) در چهارراه فرمانیه را دلیل دیگری بر اطلاع متهمان از اعمال مجرمانه خود دانست و گفت: توافق فرزندان معاون قوه با متهم س.م.ح در پرونده ابربدهکار بانکی بر سر ۲۰ میلیارد بوده که یک سوم آن سهم (س‌م.ح) می‌شود. (چتی که سهم متهم مشخص شده پخش می‌شود)در عین حال متهم (س.م.ح) به صورت مجزا مبالغ دیگری در قالب یورو، سکه و واریز به حساب بستگان خود از ابر بدهکار بانکی گرفته و حتی بخشی از این مبالغ به حساب فردی در ترکیه واریز شده است.

گفتنی است پسر معاون اول سابق قوه‌قضائیه در دومین جلسه رسیدگی به اتهاماتش در سال جدید، ضمن رد اتهاماتش در دادگاه، تمام اعترافات دوران بازجویی را رد کرد.در این جلسه این متهم به دفاع از خود پرداخت و مالکیت همۀ موارد تحصیل‌شده از طریق عناوین اتهامی را رد کرد و منشاء خرید چند زمین، خانه و خودروی لوکس خود را سرمایه‌های شخصی عنوان کرد.

۴۷۲۳۶

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903419

دیگر خبرها

  • برزیل به تهران می‌آید و کل فوتسال را تکان می‌دهد!
  • توضیح قوه قضاییه درباره صدور حکم اعدام محمود مهرابی | او چه کرده؟
  • عکس‌های تکان‌دهنده از سردر یک باشگاه لیگ برتری؛ بافت فرسوده یا ساختمان باشگاه صنعت نفت آبادان؟
  • جزئیات جدید از دادگاه پسر معاون اول سابق قوه قضائیه که اعترافات خود را پس گرفته بود
  • ببینید | ادعای تکان‌دهنده میرسلیم درباره ترفند افراد صادق خلخالی برای ریختن داخل خانه‌ها؛ پرت کردن مواد مخدر!
  • اعترافات تکان‌دهنده؛ ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
  • اعلام وضعیت انسانی اضطراری در سودان / مردم از گرسنگی علف می خورند/ گزارش های تکان دهنده از تعرض جنسی به آوارگان
  • اعترافات تکان‌دهنده همسرکُش‌ها | ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت رخ داد + تصاویر قاتلان و صحنه‌های قتل
  • اجازه اعدام درختان در پارک لاله را نخواهیم داد